زندگی

به کدامین سو چنین شتابان

زندگی

به کدامین سو چنین شتابان

نگاه شما نسبت به مرگ چیه؟

نگاه شما نسبت به مرگ چیه؟

بعضیها میگن برو بابا چیه همش مرگ مرگ میکنین .حالمون بهم میخوره از این همه غم زدگی

خیلی جامعه ما خوبه صحبت غم که میشه همه به گریه میفتن

اصلا شادی وجود نداره تو این جامعه

بعضیها با شنیدن اسم مرگ به وحشت میفتن و میترسن

بعضیها هم گریشون میگیره از عذاب قبر و اون دنیا.

نمیدونم شماها عزیزی رو از دست دادین یا نه یکی که دوستش داشتین نمیدونم چه کسی چه حسی داشتین

لحظه جون دادن اون.

من همسرمو از دست دادم جلو چشمام

خیلی سخت بود وحشتناک ، عذاب اور

بغض گلومو گرفته بود فشار عصبیم بالا رفت

قدرت اینو نداشتم که بتونم کمکش کنم فقط نظاره گر مردنش بودم.

اون رو تخت با من داشت میخندید و حرف میزد هنوز خنده هاش تو گوشمه که یکهو حالش بد شد نفسهاش بالا نمیومد

لبهاش خشک شد زیر لب اشهد میخوند

دیدم دستهاشو مشت کرد اروم به دیوار میکوبید و بعد تمام ک ر د ....

ای خدا من تقاص چی رو دارم پس میدم زنم هستی من زندگی من ازم گرفتی

ای خدا ناشکرت نیستم ولی چرا ازم گرفتی؟!!

دوستای خوب من ، من بعد از مرگ همسرم نا امید نشدم درسته دچار افسردگی شدید شدم ولی نا امید نشدم

زندگی ادامه داره چرا یادها زنده هستن اسمهای عزیزانی که مردن تو ذهنای ماست؟

چون منه زنده به یاد اون باشم تو این دنیا و یکمیم به خودم بیاد اخرتی تو راهمه.

خوشحال میشم نظرتونو در مورد مرگ بشنوم.

نظرات 1 + ارسال نظر
یک دیوانه شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:59 ب.ظ http://divanekhane.blogsky.com/

مرگ تنها آرزوی شب و روز من است .
از ازش می ترسم نه ناامیدم می کند تنها ارزویش را دارم .
از این اینکه شب بخوابم وصبح باز ببینم که زنده ام خسته شدم. از انتظار بیزارم . چند باری خودکشی کردم ولی جواب نداد نه از خدا می ترسم و نه به آن اعتقاد دارم پس هراسی برای خودکشی ندارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد